بازيابی ايرانشهری

فروپاشی نظام ارزشی اسلام، و سنت اخلاقی زرتشت به مثابه‌ی یگانه جایگزین ممکن / کیخسرو آرش گرگین

آن چه که روزانه در برابر چشمان ما رخ می دهد چیزی نیست جز در هم شکستن همه سویه‌ی ریای قانونی شده ای که طی یک سده‌ی گذشته ذیل مفهوم «نظام ارزشی اسلامی» از سوی روشنفکری ایرانی و اهل تجدد، صورت بندی شد و از فردای فتنه‌ی جهانی 57 که با ائتلاف تاریخی میان روحانیت […]

کشتن آخوندها، امری از روزن حقوقی و اخلاقی قابل دفاع یا نه؟ / کیخسرو آرش گرگین

(حاشیه ای بر متن اکبر گنجی) صورت مسئله از روزن ایرانشهری و جنبش استقلال طلبی آریائی این است: 1- اسلام، فارغ از موضع اشغالگرانه اش در نسبت با ایران، گذشته از شرّ مستمری که برای ایرانزمین داشته و دارد، در نفس اش، هرگز یک دین نبوده و نیست، بلکه یک ایدولوژی فاشیستی، حذف گرا، استوار […]

اسلام، کیش اشغالگر، زورگو، و خشن، کیشی که باید ریشه اش از ایرانزمین کنده گردد / کیخسرو آرش گرگین

مشکل اسلام امری است ذاتی، اسلام در ذات اش بدگوهر و اهرمنی است و زورگوئی و بی مدارائی بخشی وجودی از او. اگر زور نگوید و قلدری نکند نمی پاید. از روزن تاریخی، اسلام با شمشیر زاده شده است و به تازیانه مانده است. جز این، مسلمان‌ها به خود اجازه می دهند تمامی آئین‌های عجیب […]

زمان؛ رودخانه ای دوار (پیش در آمدی بر گفتارِ عبور از پهلوی) / نریوسنگ گشتاسب

قطارِ اسلام تاریخِ پساتازشِ ایران را به مثابه قطاری تصور کنید که بر روی ریلی در زمان، ریلی از جنس رعب و وحشت که از 1400 سال پیش در اندیشه و روان ایرانی کاشته شده، در حرکت است، محموله این قطار، اسلام است و هر بار در هر ایستگاهی (خلافت، سلسله یا پادشاهی) تنها راننده […]