سفرنامه ابن فضلان نوشته احمد بن فضلان بن العباس بن راشد بن حماد یک از مسلمانان قرن سوم و چهارم هجری قمری بود که در عصر خلافت مقتدر عباسی در بغداد زندگی میکرده است. سفرنامه ابن فضلان نوشتهای قابل توجه است که تصویری خوب و زنده از از مردم سرزمینهای آسیای مرکزی و شمال خزر، جغرافیای انسانی و حاکمان این مناطق ارائه کرده است. این سفرنامه شرح سفری است که از بغداد آغاز و بعد از پیمودن مسیرهایی به ماوراءالنهر تا نزدیکی قازان (پایتخت اسلاوهای باستان) پیش رفته است.
این سفرنامه از این جهت اهمیت دارد که مناطقی که وی به آنجا سفر کرده است به علت دشواری راه و مشکلاتی چون یخبندان چندان مورد استقبال جهانگردان قرار نگرفته بود. این سفرنامه تنها مرجع برای تاریخ نگاران روس و بلغارهاست.
گفتنی است که مستشرقان اولین کسانی بودند که به اهمیت این کتاب پی بردند، ولی به علت اینکه این کتاب در دسترس نبود نقلهایی از آن را در کتابهای مختلف به ویژه معجم البلدان یاقوت حموی جمع نمده و منتشر کردند. اما در سال ۱۹۲۳ میلادی زکی ولیدی طوغان در کتابخانه آستان قدس مشهد نسخهای قدیمی پیدا کرد که در آن چهار رساله وجود داشت، یکی از این رسالهها، رساله ابن فضلان بود که دکتر سامی الدّهان به درخواست علاّمه محمد کرد علی در سال ۱۹۵۱ میلادی آن را تحقیق کرد. او رساله را با نقلهای یاقوت مقایسه کرد او مشخص شد که متن آن با نقلهای معجم البلدان سازگاری دارد؛ و این دلیلی بر درستی انتساب رساله به ابن فضلان میباشد.
مدت و مسیر سفر
زمان شروع سفر این گروه، روز پنج شنبه یازدهم ماه صفر سال ۳۰۹ قمری بوده است و در میان راه نیز در برخی شهرها چند روزی میماندهاند که بستگی به شرایط آنها داشته است. بنا بر آن چه ابن فضلان ذکر کرده، بیشترین مدت اقامت، سه ماه در جرجانیه بوده که به علت یخبندان و سرمای شدید منتظر فصل مناسب بودند. شهرهایی که بر اساس نوشته سفرنامه از آنها گذر کردهاند، به ترتیب زیر است:
- نهروان، توقف یک روز
- دسکره (در غرب بغداد)، توقف سه روز
- حُلوان، توقف دو روز
- قرمیسین، توقف دو روز
- همدان، توقف سه روز
- ساوه، توقف دو روز
- ری، توقف یازده روز
- خوارالری، توقف سه روز
- سمنان
- دامغان
- نیشابور
- سرخس
- مرو
- قشمهان (نزدیک آمل)، توقف سه روز
- آمل
- جیحون
- آفریر (آفرین)
- بِیکَند
- بخارا، توقف ۲۸ روز
- خوارزم
- جرجانیه، توقف سه ماه
- زمجان (رباطی بوده)
- جیت
- قبیله غزیه
- نهر یَغِندی ونهرهای دیگر
- بجناک (قبیلهای از ترکان غز)
- باشغرد (از اقوام ترک بودند)
- نهرهایی مانند جرمشانواَورن
- قبیله صقالبه
- نهر اِتل (قومی از روسیه)
- خزر
مدت توقفی که در سفرنامه نوشته شده، حدود پنج ماه است؛ بنابراین، با توجه به این که مدت سفر تا مقصد یازده ماه بوده، شش ماه در راه بوداند که احتمالاً توقفهای دیگری نیز داشتهاند که سفرنامه نیامده است.
مسائل دینی
به خاطر اینکه ابن فضلان یک عالم دینی بوده، در تمام مراحل، سفر به امور عبادی و مذهبی توجه داشته و دین و اعتقادات مردم این نواحی را بیان کرده و در برخی موارد از شدت تعجب و تعصب آنان را به موجوداتی تشبیه کرده است، مثلاً میگوید:
اهل غزیه مردمانی مانند حیوان راه گم کرده بودند، چون دینی نداشته و به عقل عمل نمیکردند و بزرگان خود را ارباب میدانستند.
هم چنین میگوید:
قومی مسلمان نزدیک خوارزم بودند به نام کردلیه که بعد از هر نمازی از علی تبری میجستند. ابن فضلان، پیشین، ص ۸۲.
اما وی موافقت و یا مخالفت و عکس العملی از خود بیان نمیکند. مسئله دیگر در مورد رعایت نکردن پاکی و تمیزی است که در مورد مردم غز میگوید:
آنها به ویژه در زمستان با آّب کاری نداشتند.
نکته دیگر این که اعتقادات مردم باشغرد را چنین بیان میدارد:
برخی از این ترکهای باشغرد به دوازده خدا، مانند خدای زمستان، بهار، باران، باد، مرگ، درخت، حیوان، شب، روز، زمین و آب اعتقاد داشتند. خدای آسمان بزرگترین خدا آنهاست. در هنگام گرفتاری در حالی که سر خود را به سوی آسمان بلند میکردند، به زبان ترکی میگفتند «بیر تنکری» که به معنای خدای واحد و یکتاست و اعتقاد فطری آنها را به خدای یگانه میرساند.
مطلب دیگری که ابن فضلان به آن توجه کرده، رعایت مراسم و آداب غسل و دفن مرده مسلمان است که در منطقه شاه صقالبه به آن عمل میکردند که بیان گر اعتقاد آنها به احکام دین و جایگاه دین نزد این مردمان بوده است. ابن فضلان نقل میکند:
حدود پانصد نفر زن و مرد صقالبی مسلمان شده بودند که به آنها برنجار میگفتند و مسجدی داشتند، اما قرائت را یاد نداشتند که به آنها تعلیم دادم. فردی به دست من مسلمان شد و چند سوره به او تعلیم دادم که بسیار خوشحال گردید.
مسئله ی مهمی که سبب تعجب و شگفتی ابن فضلان شده بود، این بود که زنان در این منطقه به حجاب و پوشش هیچ گونه توجهی نداشتند و زن و مرد خود را در نهر میشستند. او تلاش زیادی کرده بود تا زنانشان خود را بپوشند ولی موفق نشده بود. با این که پوشش برای آنها معنا نداشت ولی بر اساس گفته ابن فضلان زنا و لواط نزد آنان گناهی بسیار بزرگ و امری نادر بوده است و اگر در هر صورت رخ میداد، مجازات سنگینی داشته، مثلاً اینکه هر دو طرف زناکار را بین دو درخت میبستند و دو نیمه کرده سپس تکه تکه نموده و بر درختان می آویختند و با افراد دزد نیز چنین برخورد خشن و سختی را انجام میدادند. هم چنین اگر کسی فردی را به عمد میکشت او را قصاص میکردند، و اگر سهوی بود او را در صندوقی به همراه سی قرص نان و یک کوزه آب میگذاشتند و در آن را میخکوب کرده و بین آسمان و زمین آویزان میکردند تا با گذشت زمان یا بخشیده شود و نجات یابد و یا در طی آمد و شدِ شب و روز، سرما، گرما و باران نصیب او شود و وزش بادها او را بپوساند. درباره سهم ارث نیز میگوید که برادران از مرده ارث میبردند، ولی فرزندان محروم بودند که ابن فضلان درست نبودن این حکم را به شاه صقالبه گوشزد میکند.
مسائل فرهنگی و تمدنی
ابن فضلان توجه زیاد به فرهنگ و تمدن مردم مناطق داشته است که در جایی میگوید که وقتی به قبیله غزیه رسیدیم دیدیم که مردم، بادیه نشین هستند و در چادری زندگی میکنند که از مو درست شده و به هر جا که مناسب باشد تغییر مکان میدهند. او یکی از رسمهای جاهلیت عرب را ذکر میکند که در میان اینها نیز وجود داشته است. طبق این رسم وقتی مردی از دنیا میرفت و از او زنان و اولادی باقی میماند، بزرگترین پسر او حق داشت که زنان او را برای خود اختصاص دهد مگر این که آن زن، مادر خودش باشد. این مسئله درخور توجه است، زیرا بین حجاز و شمال خزر فاصله زیادی است و رفتوآمد نیز به دلیل شرایط جغرافیایی حاکم بر هر دو منطقه، بسیار سخت و دشوار بوده، چه بسا اینان بازمانده سامیانی بوده باشند که در زمان ساسانیان و در راستای کوچ اجباری که یکی از مهمترین سیاستهای کشورداری ساسانیان بوده، به این سرزمین رسیده اند، به هر روی این تشابه، شاهدی بر ریشه واحد فرهنگها است. شایان توجه است که این رسم «لُویرات» نام دارد. ابن فضلان مکالمه مردمان خوارزم را به صدای سار و قورباغه تشبیه کرده است:
طرز تکلم و اخلاق مردم آنجا بسیار بد و وحشت آمیز است صحبت ایشان بیشتر شبیه جیرجیر سار و در قریهای به نام آردکو کلام ایشان بیشتر به نق نق قورباغه شبیه است.
ابن فضلان در جرجانیه رسم گدایی را این چنین توضیح میدهد:
گدا در خانه نمیایستد بلکه داخل خانه شده و یک ساعت در کنار آتش مینشیند و پس از آنکه گرم شد اگر به او چیزی دادند میگیرد و اگر ندادند بیرون میرود.
از نظر آرایش چهره مردمان ترک مینویسد:
ترکها عموماً ریشهای خود را می کنند و فقط سبیل میگذارند، گاهی فرتوتی را میبینید که ریش خود را کنده و کمی از آن را در زیر چانه اش باقی گذاشته
درمورد آداب و رسوم اسلاوها مینویسد:
آنها عوعوی سگ را به فال نیک میگرفتند و از آن خوشحال میشدند و میگفتند سال نعمت و سلامت است.
از ویژگیهای دیگر فرهنگی، تربیت فرزند است که وقتی نوهای به دنیا میآمد او را به پدربزرگ میدادند تا تربیت کند. از دیگر رسوم فرهنگی آنان این بود که در مرگ کسی زنان گریه نمیکردند، بلکه مردان تا دو سال گریه میکردند. بعد از دو سال نزدیکان مرده را دعوت میکردند تا از اندوه و عزا خارج شوند و اگر مرده، زن داشت ازدواج میکرد. البته این رسم در میان بزرگان بود ولی مردم نیز آن را انجام میدادند. عدم رعایت بهداشت و نظافت یکی از امور بسیار ناراحت کننده بوده که ابن فضلان به آن توجه کرده است، مثلاً همه افراد خانواده برای شستن دست و صورت و بینی به نوبت از یک ظرف آب استفاده میکردند که هر کسی را به تنفر و انزجار وا میدارد. تقریباً در تمام این مناطق، چه در جرجانیه و چه در قبیله صقالبه و خزر، آداب و رسوم یکسانی وجود داشت. مردم آن سرزمین به مهمان کمک زیادی مینمودند، مثلاً اگر غریبی که همراه یک قافله بود به یک ترکی عبور میکرد و به او میگفت که من مهمان تو هستم و از تو حیوان و درهم میخواهم، به او میداد. زمان برگشت قافله، اگر آن شخص را میدید پس میگرفت و در غیر این صورت، به همان اندازه از کاروان دریافت میکرد و آن گاه کاروان از شخص قرض گیرنده ی غریب، آن اموال را میگرفت.
توضیحات مربوط به این کتاب، برداشتی آزاد از دانشنامه آزاد ویکی پدیاست.
لینک دانلود کتاب: سفرنامه ابن فضلان