همان اهریمن است الله… / مهدی اخوان ثالث

سیه کاران در میخانه ها بستند حافظ جان خم و مینا و جام باده بشکستند حافظ جان به مستان می انگور حدها می زنند آنان که از کبر و غرور و مکر سرمستند، حافظ جان خدا گویند و می گیرند جان و مال مردم را خدا داند که بس نا مردم و پستند حافظ جان […]

چند نکته در مورد جهانی شدن و “تاخیر” ادبیات ایرانی، یادآوری ای به اهل قلم و دبیران میهن ام / کيخسرو آرش گرگين

در یکی از برنامه‌های پرگار که بطور اتفاقی دیدم، با شرکت عباس معروفی و حسین نوش آذر دوباره یک پرسش کلیدی مطرح شد: چرا ادبیات ایران جهانی نیست؟ و یا، چگونه باید باشد که جهانی بشود؟ مرحوم گلشیری هم پای اش وسط کشیده شد و آقای معروفی حرف هایی زد که گویا خانم طاهری، همسر […]