به نام آناهیتا، مادر آبهای ایران تشنه لب
سکوت معنیدار فرح در برابر یکی از تاریخیترین رویدادهای تاریخ معاصر، در حالی است که پسرک اش، رضا، انقلاب فروهری آریائیان را حرکتی فاشیستی و نژاد پرستانه نامید و خیلی سریع نسبت به آن موضعگیری کرد. این کار توهین آمیز و خیانت بار او موجب بیداری بسیاری از جوانان ساده دل و بی تجربه شد، که تا امروز، به علت عشق شان به دو پهلوی اول و دوم، نمی توانستند باور کنند نوهی رضا شاه بزرگ نیز که دمب خزعل را گرفت و خوزستان را از چنگ جهودهای سعودی و انگلیسها به در آورد، نیز می تواند یک خائن و مزدور درجهی یک عربها و اسرائیلیها باشد. کسی که حتا خلیج پارس را نیز برای خوشایند تامین کنندگان هزینهی تحصیل دختران اش، – که در آینده حتما شوهرهای عرب و جهود خواهند کرد-، صرفا خلیج می نامد و بدون هیچ پروائی نیز همراه با تمامی گروهکهای نژادپرست، خواهان تشکیل فدرالیسم قومی-دینی در ایران است.
چنین کسی، که در روز روشن ملت چند هزار ساله و یکپارچهی ایران را می خواهد با حربهی دمکراسی و حقوق بشر، یعنی همان حربههای طراحی شده در اتاقهای فکری اسرائیل و انگلیس و آمریکا، به واحدهای نژادی متخاصم تقسیم کند، می آید و مدعی می شود که فرزندان کوروش که می گویند نمی خواهند عرب پرستی کنند و زیر تیغ جهودها و عربنژادهای حاکم بر کشور اشغال شدهی خود زندگی کنند، نژاد ستیز و فاشیستند، آن هم فرزندانی که به طور آزادانه از نژادهای گوناگون دست در دست هم دادند و با سوگند به روح کوروش بزرگ اعلام کردند که یک ملت اند و نه چند ملیت، آن گونه که پسر فرح و همنشین محمد السلمی مدعی است.
باری، پس از این رسوائی بود که بسیاری از جوانان به خود آمدند و واکنشن نشان دادند: ما شاهد این بودیم که فرزندان دلاور کوروش بزرگ نام این خائن را از رضا پهلوی به رضا سوپری تغییر دادند و کار درستی کردند، چرا که او پهلوی نیست.
حال پرسش این است که دلیل سکوت فرح، ملکهی قلبهای توده ایها و مسلمانها، که همیشه در ظاهرسازی و گول زدن جوانان میهن پرست کاملا حرفه ای و موفق عمل کرده است، چیست؟ چرا او دیگر ظاهر سازی نمی کند و پرده را از روی چهرهی خویش فرو انداخته است؟
آگاهان می دانند که ما تا به امروز اسناد و تحلیلهای ریشه ای زیادی از خیانتهای فرح به دست داده ایم که همگی در تارنمای بازیابی ایرانشهریگ ذیل «موزهی خیانت» موجودند. در اینجا، و به مناسبت جدیدترین خیانت او، یعنی سکوت اش، سندی دیگر از او به دست می دهیم که قبلا نیز ارائه کرده ایم. این سند برای موضوع بحث ما بسیار مهم است، چرا که در این سند فرح به صراحت خود را یک عرب می نامد و افتخار می کند که ایرانی تبار نیست و عربتبار است، آن هم از نژاد خود محمد، که او نیز نژاد اش به جهودها می برد و از فرزندان اسماعیل است، برادر اسحاق، هر دو پسران ابراهیم.
هم از این رو، فکر می کنیم دلیل سکوت او دیگر کاملا مشخص است: او به عنوان یک عرب مسلمان جهودتبار، خود را درست در جبههی مخالف فرزندان کوروش می بیند، و در همان جائی قرار می گیرد که جمهوری جهودی اسلامی حاکم بر کشور. او در متن زیر از الله می خواهد که همواره ملت ایران پیرو واقعی مکتب مقدس قران باشند، و مزخرفاتی دیگر از این دست. پس روشن است که چنین موجودی، اگر هم چون پسر اش فحش نداده است، تنها به این علت است که از او حرفه ایتر است و به خود اش مسلطتر است. ما شکی نداریم که میزان تنفر فرح از ایران و آریائیان، به قدری ست، که صرفا با تنفر کسانی چون خمینی، شریعتی، کیانوری، مریح فیروز و امثالهم قابل قیاس است.
اینک به سخنان این ملکهی محبوب کمونیستها و مسلمانها بنگریم:
فرح دیبا: ملت ایران مسلمان است و مسلمان خواهد بود. (به بیان دیگر زیر سلطهی ملا است و خواهد بود)
“افتخار من این است که به خاندان نبوّت منسوب هستم”
“برای من مایهی کمال افتخار است که ترجمه و تفسیر قران کریم را به ملت عزیز ایران و به کلیهی مسلمانان فارسی زبان جهان اهدا کنم از درگاه احدیت مسئلت دارم که «همواره کشور و ملت ایران را از عنایت عالیه خود برخوردار فرمایید و به ما ایرانیان سعادت آن دهد که پیرو واقعی مکتب مقدس قران باشیم.»”
“سرفرازی خود من در زندگی اینست که به خاندان مقدس حضرت رسول اکرم صلوات الله علیه و آله منسوب هستم و بزرگترین آرزویی که در دل دارم این است که فروغ درخشان تعالیم قران را که از معجزات کلام الهیست پیش از پیش در دلهای مردم این سرزمین استوار سازد و آنان را یاری دهد تا جامعه نوین ایران را که بر اساس روح و مفهوم حقیقی تعالیم عالیه قران کریم پیریزی شده است هرچه بیشتر از نعمت و فضیلت و تقوی و پاک دلی برخوردار سازد. از صمیم قلب ملت ایران و شاهنشاه را به صاحب این قران میسپارم. این روزها که به برکت رسیدن ماه خدا (رمضان)، درهای الهی بر روی بندگان پاک و صادق خویش باز است، در خانهها، در مساجد، در تکایا، تلاوت آیات الهی است که دلهای مشتاقان بندگان خدای را به نور الوهیت خویش منور می سازد.” (برگرفته از پشت قران اهدائی، که به دست خط خود اش نوشته است.)