بازيابی ايرانشهری

سنجشی میان همسر اسد و جادوگیر پیر، فرح دیبا

این زن و شوهر نماد میهن پرستی و ایستادگی اند. ایدر این زن جوان را که در انگلیس نیز بزرگ شده است، بسنجید با جادوگر پیر فرح دیبا. یکی در کنار شوهر و مهین اش می ایستد، آن دیگری ستون پنجم دشمن می شود و به اندازه‌ی یک ارتش خیانت می کند. زیر پای شوهر اش را خالی می کند، به زندانی کردن میهن پرستان و آزاد کردن تروریست‌ها از زندان ترغیب اش می کند، و در نهایت نیز دست اش را می گیرد و از مملکت خارج اش می کند، و آن هم با خنده ای پیروزمندانه! و تا هم امروز نیز از این پارتی به آن پارتی، از این گالری به آن گالری، و اگر هم وقتی بماند، فیلمی با کمونیست‌ها ساختن و کلفتی بار میهن پرستان کردن. پسرک اش که نیز جای خود دارد.

خانم اسد اما از جنم دیگری است. او یک میهن پرست راستین است و شوهر اش نیز. شکی نیست: اگر این زن این جنم را نداشت، اسد نیز هرگز نمی توانست چنین ایستادگی کند که کرد. زنان بسیار مهم اند. خسرو پرویز چوب زنان مسیحی اش ماریا و شیرین را خورد. شاه نیز چوب جادوگری را خورد که در میهن فروشی و خیانت یکی از بی نظیرترین شخصیت‌های تاریخ جهان است. بدون فرح و باند مافیائی ای که تحت امر او فعالیت می کرد، این انقلاب امری غیر ممکن می بود. باز نیز بدون فرح، پریشانی نیروهای پادشاهی پس از وقوع انقلاب امری غیر ممکن می بود. فرح به معنی اخص کلمه یک ارتش خیانت است. یک موی ایرانی در تن اش نیست و ما می توانیم او را ملکه‌ی خیانت و شخصیت برگزیده‌ی موزه‌ی میهن فروشی به نامیم.