بازيابی ايرانشهری

خیانت پوتین به همه و هر کس

سیاست ترکیه ای پوتین یک رسوائی همه سویه است، قرارداد تورکیش-استریم، موضع گیری ای اقتصادی علیه تمامی کشورهای ذی ربط. نه ایران، نه اروپا، نه آمریکا، نه کردهای سوریه و ترکیه، نه کشور سوریه، هیچ یک نفعی از این قرار داد نمی برند که هیچ، ایران و اروپا هر یک به نوعی، دچار خسران جبران ناپذیر می گردند. از سوی دیگر پوتین دارد با کسی همبستری سیاسی می کند که از هیچ روزنی قابل اعتماد نیست. اردوغان کسی ست که ترکیه را تبدیل به یک سلطانات اسلامی کرده است، مردم خویش را گروه گروه در زندان می کند، ده‌ها هزار شهروند کرد را تحت پی گرد قرار داده و می کشد، کشور سوریه را ویران می کند، با تمام قدرت از جنایات کاران داعش حمایت می کند، و حتا خلبان‌های روسی را از آسمان فرود می آورد و به دست چگینی‌های اش قطعه قطعه می کند. با چنین موجودی به ماه عسل سیاسی رفتن بیش از هر چیز نشان دهنده‌ی یک چیز است: پوتین ذره ای عاقل‌تر از رقیبان آمریکائی اش نیست، و مسلماً به همان اندازه بی اخلاق. چرا که شکی نیست، با بستن قرارداد چنین یک جانبه ای که برای تمامی کشورها و بازی‌گران نامبرده زیان‌های بزرگ دارد و صرفاً سودی یک جانبه را برای روس‌ها، عرب‌ها و ترک‌ها به همراه می دارد، هم عدم تعادل و هوشیاری سیاسی اش را به نمایش می گذارد، – چرا که سیاست یعنی به توافق رسیدن با رقیبان و نه نابود کردن آن‌ها: فقط دشمن را باید نابود کرد-، و هم ثابت می کند که به اندازه‌ی آمریکائی‌ها و اروپائی‌ها بی اخلاق است و اگر در جای ایشان می بود همان می کرد که آن‌ها.

سوریه مردانگی کرد و به خط لوله‌ی حمص که می بایست از قطر می آمد نه گفت، و کفتارهای جامعه‌ی جهانی، یعنی همان جهان آزاد از هر گونه شرافت و اخلاق، این بلا را بر سر اش آوردند. بی شک اسد کشور خود را فدا نکرد تا اردوغان، این پدرخوانده‌ی داعش و تمامی تروریست‌های منطقه، تبدیل به دزد سر گردنه‌ی انرژی اروپا شود؛ و بی شک ایران این میزان هزینه در عراق و سوریه متحمل نشد تا مسکو و آنکارا تبدیل به یگانه دالان انرژی اروپا گردند. کسان بهره‌برداری از این خط انرژی و به اتمام رسیدن اش را در خواب خواهند دید.