بازيابی ايرانشهری

نگاهی به «قرآن آریامهر فرح دیبا» / کیخسرو آرش گرگین

پیش از پرداختن به قران آریامهری و اصل و نسب این زن، یادآوری این امر، مهم است که یکی از بزرگترین لطمه هایی که هماره در تاریخ پس از تازش به میهن پرستان خورده است، التقاط با کسانی بوده است که ظاهری ایرانی نمایانه داشته اند. ما در بازیابی ایرانشهری، تاریخ این مرز و بوم را می شناسیم، بسیار خوب، ظرایف اش را درک کرده ایم و سوراخ هایی را که از آن گزیده شده ایم شناسائی نموده ایم. هم از این رو، به نیکی می دانیم که کدام راه به روشنی و پیروزی می برد و کدام راه نه. هر گونه آمیزش و حتا کمترین نزدیکی به نیروها و گروه هایی که ناب و نژاده نیستند، موجب تباهی و دور شدن از هدف غایی ماست. تا به امروز از هیچ نیروی اختلاطی ای امری نیک برنیامده است. جز این، در شرایط تاریخی موجود، تنها، نیروهای ناب و یکپارچه هستند که بخت پیروزی و دوام دارند. سراسر نیروهای بینابین، یا از بین می روند و یا دیر یا زود باید برگزینند: ایران پادشاهی زرتشتی و یا اسلام دمکراتیک جمهوری. گزینه ای جز این دو نیست. این که گزینه ی دوم اصولا ایران نیست، و صرفا از روزن حقوقی ایران نام خواهد داشت، نیاز به تاکید ندارد و پیش از این نیز میان ایرانی حقیقی و ایرانی حقوقی سخن گفته ایم. لیک، برای ما روشن است که تمامی روشنفکران و دمکرات ها، از هنرمند تا تحلیل گر سیاسی شان، بدون استثناء، گزینه ی دوم را خواهند گزید: یک ایران تهی شده از حقیقت، یک جمهوریِ اسلامی سکولار و دمکراتیک. این که اصولا چنین واحد سیاسی ای پیش از تکوین اش متلاشی خواهد شد و ایرانی دیگر نخواهد ماند، امری دیگر است.

به هر روی، وظیفه ی بازیابی به وجود آوردن یک هسته ی سخت آریائی است. به وجود آوردن پایتختی معنوی برای تمامی نیروهای آریائی، چه در ایران و چه در فراسوی آن. در طی این طریق، امر بازشناسی دوست از دشمن دارای اهمیت وافر است. جوانان باید دریابند که دوست کیست و دشمن کیست و مبانی دوستی و دشمنی، که بدین نیز پرداخته ایم، چیستند. مبارزه ی ما با کسانی چون فرح دیبا و یا رضا پهلوی، فرای خیانت هایی که طی دهه ها کرده اند و حساسیت هر میهن پرست راستینی را برمی انگیزند، جدا از مبارزه مان با دیگر کمونیست ها و یا دیگر مسلمانان و جمهوری خواهان گوناگون نیست. برای ما تفاوتی میان حزب توده و نظام حاکم بر ایران و رضا پهلوی و مادر اش نیست، همه به یک اندازه از ایرانشهر دور اند. ما حتا این کسان را زیان آورتر از خود رژیم که شیشه ی عمر اش به ته رسیده است می دانیم. رژیم حاکم بر تهران امری پایان یافته است. اصولا بختی برای بقا ندارد. لیک نیروهایی چون فرح و پسرک اش، که یک سیستم اند، این ها از آن رو که تشبه به ایرانی بودن می کنند، بسیار خطرناک تر اند. همانگونه که اصلاح طلبان نیز نسبت به اصول گرایان خطرناک تراند. تکلیف بسیاری از مردم با مردانی از جنم علم الهدی و یا جنتی روشن است. لیک مردانی چون خاتمی و یا روحانی بسیار پیچیده تر اند. آنها نیز در نهاد شان مسلمانی بیش نیستند و بنابر تعریف، دشمن سوگند خورده ی ایران زمین. لیک از آن رو که فریب کارتر و مکار تر اند، ظاهری دگرگونه می گیرند. نسبت جمهوری خواهان و دمکرات ها در آمریکا نیز همین است. جمهوری خواه ها ساده تر اند و راحت تر می توان شخصیت وحشی آمریکائی شان را تشخیص داد. لیک دمکرات ها پیچیده تر اند.

در کل، و این یکی از اصول ماست: ما میان بد و بدتر، هیچ یک را برنمی گزینیم، و فرای این، اصلاح طلبان، یعنی رفرمیست ها در هر مکتبی را، به دلایل تاریخی عدیده بدتر می دانیم. مسلما برای توده ها تشخیص این ظرایف سخت است و اغلب به دام ظاهر فریبنده ی رفرمیست ها می افتند.

بازیابی ایرانشهری با هر دو پای خویش بیرون از کل چنین اموراتی ایستاده است. مدار ما تیسپون است و جز او نه. در مدار تیسپون جائی برای نیروهایی که کمی اسلامی اند و کمی ایرانی و کمی آمریکائی و کمی هم این یا آن، وجود ندارد. یک آریائی یا آریائی هست یا نیست، خواه آریائی ایرانی باشد، آریائی هندی، آریائی اروپائی و یا هر آریائی دیگر. لیک در درون جهان آریائی، ما با یک تنوع بسیار گسترده روبروئیم. تنوعی که سنت های ابراهیمی اصولا فاقد آن هستند. نیروهای ابراهیمی وقتی با یکدیگر دچار زاویه می شوند دین جدید می سازند و فرقه ی نو و قوانین نو صادر می کنند و به جان هم می افتند. در سنت آریائی چنین نیست. ما می توانیم به آناهیت گرایش داشته باشیم و یا به زروان، به بهرام و یا به نریوسنگ، به وایو و یا به شیوا، به کریشنا و یا به جم، لیک در همه حال یک آریائی هستیم. آتش قبله ی ماست و اهورامزدا ایزدان ایزد ما و اوستا، کتاب ما. هرگز نمی رویم دنبال پیامبرسازی و یا فرقه سازی و جدا کردن آتشکده های مان از هم. آتشکده ی آناهیتا به همان اندازه اعتبار دارد که آتشکده ی وایو و یا رشن. این تنوعِ همراه با هماهنگی، ویژگی بارز سنت آریائی است. بنابراین، ما برای آن که به تنوع و پلورالیسم طبیعی خود برسیم، باید پیشتر از سنت ابراهیمی و آن چه کلا اسکندریسم ابراهیمی نامیده ایم جدا شویم. اختلاط و نزدیکی با نیروهای اختلاطی، صرفا موجب پریشانی خاطر خود ما خواهد بود. تجربه نیز نشان داده است که نیروهای متمایل به اختلاط هماره دچار تشکک و فروپاشی بوده اند و در نهایت کمکی نیز به ایرانزمین نکرده اند. یگانه معامله ی ممکن ما با کسان، جدائی است.

کتاب ملکه ی شاه کش

کتاب «سفرنامه شهبانو» 16 سال پس از سرنگونی نظام پادشاهی و پس از همه کشتارهای ددمنشانه اسلامیان حاکم از همه امیران و افسران و دانشجویان، و پس از همه آواره گی ها و سیه روزی ها، در «ویرجینیای-آمریکا»، در قلب دمکراسی، و به همت «منصوره پیرنیا» و «فرح دیبا-قطبی» بچاپ رسیده و علاوه بر آن، بصورت «سفرنامه گویا شهبانو» یه گونه نوار ضبط صوت نیز موجود و قابل خریداری است.
در صفحات نخستین کتاب در شرح حال و بیوگرافی «فرح دیبا»، که بنا بر همه ی شواهد هماره ملکه ی محبوب کمونیست ها و مسلمان ها بوده و هست، آورده اند که آن زن پس از 22 پشت به آخوندی عرب، به نام حسن عسگری می رسد که مسلمان ها آن را امام خود می دانند، و جالب است که او در جایی دیگر عنوان کرده است که نیای اش به «محمد بن عبدالله» نیز می رسد!!!

متن زیر در سرآغاز «قرآن آریامهر» که توسط جاپ الاظهر نشر یافته، به امضا و خط خانم فرح دیباست:

برای من، مایه کمال افتخار است که ترجمه و تفسیر قرآن کریم را به ملت عزیز ایران، و کلیه مسلمانان فارسی زبان جهان اهدا کنم.
از درگاه احدیت مسئلت دارم که همواره ملت و کشور ایران را از عنایات عالیه خود برخوردار فرماید، و به ما ایرانیان، سعادت آن دهد که پیرو واقعی مکتب مقدس قرآن باشیم. سرفرازی خودِ من در زندگی این است که به خاندان مقدس حضرت رسول اکرم صلوات الله علیه و آله منسوب هستم. و بزرگترین آرزویی که در دل دارم همین است که فروغ درخشان تعالیم قرآن را ، که از معجزات کلام الهی است، بیش از پیش در دلهای مردم این سرزمین استوار سازد، و آنان را یاری دهد تا جامعه نوین ایران را که بر اساس روح، و مفهوم حقیقی تعالیم عالیه قرآن کریم پی ریزی شده است، هر چه بیشتر از نعمت و فضیلت و تقوی و پاکدلی برخوردار سازد. از صمیم قلب به ملت عزیز ایران، و شاهنشاه کشور را به صاحب این قرآن می سپارم.
این روزها، که به برکت رسیدن ماه خدا (رمضان) و ماهی، که درهای رحمت الهی بر روی بندگان پاک و صادق خویش باز است، در خانه ها، در مساجد، در تکایا، تلاوت آیات الهی است که دلهای مشتاق بندگان خدای را، به نور اولوهیت خویش منور می سازد. …
فرح پهلوی / منبع: سایت خانه ی اسناد ایران

خانواده ی ملکه ی شاه کش، از بیست و دو پُشت به امام «حسن عسگری» می رسد و کسان اصولا ایرانی نیستند.