رفتن به محتوا

در آینه مغان، جهان از روزن تیسپون – چرا، در کجا، به چه اندازه، و در چه چارچوبی، به عنوان زرتشتی و ایرانشهری، از زاهدی باید پدافند کرد؟

 

دادستان سخن:
چرا، در کجا، به چه اندازه، و در چه چارچوبی، به عنوان زرتشتی و ایرانشهری، از زاهدی باید دفاع کرد؟
(نگاهی کوتاه به کمپین فرح و پسرک رضا پهلوی علیه اردشیر زاهدی)

امشب، فیسگرام زنده، برگه‌ی زرتشت، ساعت 19 به وقت اروپا، و 21:30 به وقت ایران
بازیابی ایرانشهری، جنبش فرزندان زرتشت و کوروش، کیخسرو آرش گرگین
*
صهیونیسم ایرانی آویگدور لیبرمن در رکاب ملکه‌ی شاهکش
*
کمپینی که فرح علیه زاهدی راه انداخته است، نمادی از فرو ریختن واپسین بقایای اخلاق و شرافت است. زاهدی اگر در طول عمر سیاسی‌اش که بخش عمده‌ای از آن را در پارتی و عشق بازی با هنرپیشه‌های هالیوود، از جمله الیزابت تایلور گذرانده، یک یا دو کار مثبت و به نفع ایرانزمین انجام داده باشد، یکی‌اش همین نامه‌اش به پمپئو بوده است. سخنان شاهین‌نژاد در این نامه خطاب به زاهدی، اصولا آنقدر از منظر سیاسی نازل‌اند که بی‌شک در میان اهل فن بی‌نیاز از پاسخ شمرده می‌شوند. رأس این کمپین تخریب و بدگویی علیه زاهدی، ملکه‌ی شاهکش و در حقیقت پسرک است که همان‌گونه که بارها گفته‌ایم، تمامی راه‌های خیانت به او ختم می‌شوند. زمانی که زاهدی آمد و عنوان کرد که باید با هر کسی که از اسرائیل و عربستان پول می‌گیرد، برخورد کرد، منظورش در واقع ملکه‌ی شاهکش بود و نه پسرک. پسرک اصولا در سطحی نیست که بخواهد موضوع جدال باشد. اکنون نیز جادوگر پیر، با کمپینی که راه انداخته است، در حال انتقام‌گیری است و هر کسی نیز که می‌کوشد بر این موج تخریب شخصیت و عقده‌گشایی سوار شود. رفتار کاملا صهیونیستی و از ویژگی‌های بارز شیعه‌ی آل موسی است: کسی را، به تنهایی، در گوشه‌ی رینگ نهادن و از همه سوی بر سر و روی او کوفتن. در این میان، رنسانس ایرانی، یا به قول خودشان، صهیونیسم ایرانی، یا دقیق‌تر، زایونیسم ایرانی، در حالی به این کمپین فحاشی و تخریب پیوسته است که خودشان با هر دو پا تا زانو در منجلاب بی‌آبروئی و میهن‌فروشی و زد و بند با ایران‌ستیزترین شخصیت‌های اسرائیلی، یعنی افرادی چون آویگدور لیبرمن فرو رفته‌اند و رسوایی‌شان برهمگان آشکار شده است. خودشان اعتراف کرده‌اند که میهن‌فروشان حرفه‌ای‌اند و علنا اعلام می‌کنند که باید اسرائیل بزرگ تأسیس شود، سپس برای منحرف کردن اذهان از خیانت‌هایشان، با چهره‌ای حق به جانب از مردی بازخواست می‌کنند که هر چه بوده، نوکر جهودها نبوده است. شرم دوران‌ها