شکی نیست، نبرد میان فرزندان اسماعیل و فرزندان اسحاق، نبردی که هر دو سوی پیکار، نوادگان ابراهیم خلیل هستند، نبرد فرزندان زرتشت و کورش نیست، نبرد ایرانشهریان نیست. از روزن فلسفه سیاسی ایرانشهری، که بهرهمندی از بمب اتمی زرتشتی در کنار قدغن کردن اسلام در سراسر ایرانزمین و بازسازی نهاد شهریاری از بنیادهای دکترین پدافندی تمدنی آن است، جمهوری اشغالگر اسلامی چیزی جز حکومتی اسرائیلی در نمود شیعی آن نیست. جنگ زرگری خاخامهای شیعه با خاخامهای جهود، هرگز و هرگز جز برای سود و نیکی قدس که همان اورشلیم است، نهبوده و نیست. هر کنش ضحاک شیعه، آنگونه که هر کنش همگنان اسرائیلیاش، جز دامی پیش پای ایران و ایرانی نهبوده، نیست، و نهخواهد بود.
هممیهنان!
هماره گفتهایم، خاخام خامنوف هرگز گامی بر نهمیدارد که در آن سودی برای روسیه و اسرائیل نهباشد، و این پاسخ پهپادی-موشکی به تازش اسرائیل به کنسولگری اشغالی ایرانزمین در سوریه نیز، (پاسخی که از روزن فرمالیستی و حقوق بینالملل سد در سد درست و به جا شمرده میشود، اگرچه چون هر کنش شیعیان نیتی جز زیانرسانی به ایرانزمین و سودرسانی به اسرائیل نهدارد)، جز در راستای پیشبرد سود روسیه و اسرائیل نهبوده است. همانگونه که تازش هفت اکتبر حماس نیز جز به سود روسیه و اسرائیل، به ویژه دولت در آستانه فروپاشی نتانیاهو نهبود.
از سوی دیگر، هدف درون کشوری این درگیری، بخشیدن قوت قلب به خرفسترهای شیعه و سرکوب هر چه اهرمنیتر زنان و مردان آریائی میباشد که از آبان 95 تا امروز، به ویژه در جنبش مهسا، سال به سال شکستهای سهمگینی را به گروگیران شیعه و کمونیست میهن و دیگر فتنهگران 57ی روا داشتهاند. زنان و مردانی که البته راه نابودی اسلام در ایرانزمین را، با همهی همکاریهای پیدا و پنهان قدسگراها و اورشلیمگراها و کمونیستهای همپیمانشان، تا پایان روشن آن، یعنی بازیابی تاج جم و کیخسرو و افروختن دگرباره آتش زرتشت در سراسر ایرانشهر پیش خواهند برد.
فراتر، پاسخهای در پیش اسرائیلیان، در چارچوب این جنگ زرگری، در راستای نابودی زیرساختهای کدگآماری (اقتصادی) و سپاهی کشور در بند گرفتار شده ما، و همچنین درو کردن چکمهپوشانی خواهد بود که میتوانند سیج و خطری برای رهبری مجتبی خامنوف و نیز کارگردانان انجام یک کودتای آریائی و ساخت بمب اتمی زرتشتی باشند. کودتای آریائی و بمب اتمی زرتشتی، دو آماج اهورائی که خاخام خامنوف و نتانیاهو هر دو به یک اندازه از آن میهراسند، آن گونه که بایدن و پوتین و دیگر بدخواهان ایرانشهر از ریاض تا آنکارا.
ما همچنین واریز سدها میلیون دلار در جیب اسرائیل را از جیب مالیاتدهندگان آمریکائی و فرانسوی و آلمانی و انگلیسی خواهیم داشت و نیز بالا رفتن هزینه گاز و نفت در بازار جهانی و نیرومندتر شدن ترامپ در برابر بایدن، که هر دو خواست رسمی مسکو است. دور شدن نگاه جهان از جنایتهای شبانهروزی روسیه در اوکرائین و همچنین باز کردن دست اسرائیل برای گسترش رخنه خود در کشورهای عربی به بهانه خطر “ایران” لایههای پنهان دیگر این نمایش هستند. نیاز به یادآوری نیست که هر آینه اینها تنها گوشههایی از سودهایی است که سهگانه خامنوف، پوتین، نتانیاهو، از این نبردهای زرگری برده و میبرند.
در پایان روی سخنمان سوی آن دسته از صهیونیستهای شیعه در برون کشور است که پیوسته خواستار تازش اسرائیل به پایگاههای اتمی ایران اشغالی شده و فرای این، با کوبیدن سر بر دیوار ندبه بیشرمانه میگویند سرنوشت ملت ایران با ملت اسرائیل گره خورده است.
به این شیعیان ایرانینما که در جرج تاون سند فروپاشی ایرانزمین را دستینه نهادند و بارها گفتهاند خط قرمزشان پاسبانی از اسلام اهرمنی است و آئین سپند و اهورائی پادشاهی را آئین گوسفندی خواندهاند، هشدار میدهیم: برای ما هیچ فرقی میان صهیونیستهای شیعه کرواتی و صهیونیستهای شیعه عمامهدار نیست، میان شیعیان لائیک و شیعیان فقاهتی. ابراهیمی، و بر طریق اولی، مسلمان، بنا بر تعریف، ایرانی نیست، آن چنان که ایرانی، مسلمان و ابراهیمی نهتوانستی بود. ملت آریائی ایران مرد تنهای شب ماهروز است و هیچ دوستی در جهان نهداشته، و نهدارد. چیون، سرنوشت این ملت هزارانساله، سرنوشت این کهنترین ملت جهان، نه با امت اسرائیل گره خورده است، آنگونه که صهیونیستهای شیعه کرواتی میگویند، و نه با امت فلسطین، آنگونه که صهیونیستهای شیعه نعلینپوش. بسیار روشن است: ما یک وجب از خاک شوش و پارسه را به سد قدس که همان اورشلیم است نهداده، و نهخواهیم داد، آن چنان که یک موی دیاکو و کوروش و اردشیر را به سد ابراهیم و موسی و محمد.
به تیسپون باز خواهیم گشت
و به آتش، به آتش بزرگ، به بزرگترین آتشها
با ایران در ایران برای ایران کیخسرو آرش گرگین
نماینده زرتشتی پادشاهی