ما با یک رویداد تاریخی رو به روئیم: سپاه پاسداران ایرانزمین توانسته است با وجود کارشکنیهای همه سویهی عربستان، اسرائیل، ائتلاف آمریکا، ترکیه، نیروهای کردنمای تحت پوشش بارزانی، و مهمتر از همه، اصلاح طلبان و دولت فرماسونری روحانی و شاخهی تبلیغاتی اش در بی بی سی و من و تو صدای آمریکا، عراق را که بر مبنای همهی متون کهن، دل ایرانشهر نامیده می شود، از شرّ داعش، ناتوی اسلامی غرب، آزاد کند. اگر در سوریه، ایران تا حدودی، و نه همه جا و در همهی زمینهها، روسیه را در کنار خود دارد، لیک در عراق این مهم به تنهائی و فقط و فقط با قدرت نیروهای خودی به انجام رسیده است. اهمیت تاریخی این آزادی کمتر از آزادی بابل به دست کوروش بزرگ نیست، و به همان اندازه نوید بخش یک چرخش بنیادین و تغییر پارادایم هم در درون و هم در بیرون، با تاکید بر این که عراق و ایران امروز دو بخش یک تنهی واحدند و بخشی مهم از آن چه فیلسوفان کهن ایرانشهر اش نامند.
همزمان، آزادی عراق پیامی روشن برای نفوذیهای داخلی، غرب، و نیز کل منطقه دارد: این که سپاه پاسداران یک نیروی مطمئن، قدرتمند، و بخشندهی امنیت و آزادی ست و نه بر هم زنندهی آرامش مردمان. بی شک چنین نیروئی می تواند و باید که همین آزادی و امنیت را در درون مرزهای کنونی نیز بر قرار سازد: با یک کودتای آریائی، که باید به آزاد شدن ایرانزمین از مافیای دوسر روحانیت-روشنفکری بینجامد.