بار دیگر گوشه ای از حقیقت هماره کتمان شده از پس پرده بیرون می افتد، و آن حقیقت چیزی نیست جز این که انقلاب اسلامی، فقط اسلامی نبود. آن انقلاب به همان اندازه که اسلامی بود، روشنفکرانه نیز بود. به همان اندازه که اسلامی بود، جهودی نیز بود. به همان اندازه که اسلامی بود، مسیحی نیز بود. بنابر این، به همان اندازه که حجازی بود، آمریکائی و اسرائیلی و اروپائی نیز بود. در یک کلام، مجموعه ای بود از همهی آن عناصر که اسکندریسم ابراهیمی را فراهم می آورند. بی شک آن چه که در این ارزیابیها هرگز نباید فراموش شود، نقش بی همتای فرح در به ثمر رسیدن این بزرگترین توطئهی قرن است. فرح هم مادر و هم مامای انقلاب بود: او انقلاب را در زهدان خود و دستگاه عریض و طویل اش پرورد، جنین را خوراک داد، و سپس زایاند اش. فرح، که تمامی راههای خیانت به او ختم می شدند، چنان که امروز نیز، تنها شخصی است که بدون او پیروزی انقلاب امری غیر ممکن می بود. تصور بکنید به جای فرح زن بشار اسد همسر شاه می بود. در این صورت ما امروز در جهانی دیگر می زیستیم، همهی ما و همهی جهان با ما.