آیا وقتی بر آریاییگرایی پای می فشاریم، بدین معناست که نژادپرستیم؟ اصولاً آریایی بودن و آریایی گرایی چه مفهومی و یک انسان آریایی چه ویژگیهایی را در بر دارد؟
آنچه بر پایهی منابع کهن ایرانی و زرتشتی می توان دریافت این است که آریایی بودن حامل یک منش و اندیشه است و فراتر از بعد ژنتیکی جنبهای فرهنگی و اندیشگی دارد. یک انسان آریایی فرای ژنتیک نژادیاش می کوشد که با پایبندی به منش و گویش و کنشی نیک، به سوی زندگی و ساخت جهانی بهتر و زیباتر گام بردارد. یک نژادهی باورمند آریایی، میان انسان و طبیعت تفاوتی قائل نیست و کلیت دام (آفرینش) را می ستاید و پاسداری می کند؛ یعنی به همان اندازه که در جهت حقوق و داد انسان تلاشگر است، در راه پاسداری از اجزای طبیعت، یعنی همگی گیاهان و جانواران و کلیت زیستبوم، کوشش می ورزد؛ هم انسانها را دوست دارد و هم جانوران و هم گیاهان را. انسان آریایی با خشم و کین و ددمنشی و دژخویی میانهای ندارد.
آریاییان همواره بنا بر رسم دین و آیینشان مردمانی خردگرا، داناییدوست، اخلاقمحور، صلحجو، روادار، شاد، دادگر، آزاده و به طور کل اهل همزیستی توأم با آرامش و احترام با دیگر مردمان بوده اند. داریوش شاه می فرماید: «خدای بزرگ است اهورامزدا که این زمین را آفرید، که آسمان را آفرید، که مردم را آفرید، که شادی را برای مردم آفرید…». شادی همواره بخشی جدایی ناپذیر از فرهنگ و منش و کنش آریایی بوده است.
یک انسان آریایی، به نیکخدایی باورمند است. فرمانروایی نیک که نیکخداییاش می نامیم، استوار است به دانایی و راستی و بهی؛ و تجلی و تحقق آن، گستردگی دادگری و قانونمداری در جهان و رسیدن به آبادانی و رفاهِ برآمده از آن داد و قانون است. راه و رسم بهی و نیکخدایی و دادگری در گفتار بزرگان و شهریاران ما به خوبی هویداست؛ آنجا که انوشهروان خشایارشا می گوید: «نه خواستارم که از ضعیفی بدیای به توانگری رسد و نه مایلم که توانگری به ضعیفی ستم کند. مرد دروغگو را دوست نمی دارم. تند خو نیستم و خشم را سخت به نیروی عقل نگاه می دارم. بسیار بر هوس خود حکمران هستم. مردی را که همکاری کند به همان اندازه پاداش و آنکس که زیان رساند به همان میزان کیفر می دهم.»
بنابراین، فارغ از تمامی بدخوییها و دشمنیها و اتهامزنیهای اصحاب اسکندری-ابراهیمی (روشنفکران و اسلامگرایان) که ما را نژادپرست می خوانند، بکوشیم هماهنگ با ویژگیهایی که یک نژادهی آریایی دارد، هر روز و هر روز آریاییتر شویم. به مهر و عشق و داد بیندیشیم و بگوییم و بورزیم. کشورمان و مردمش و زیستبومش را دوست بداریم و بستاییم و پاسداری کنیم. با دشمنانش نبرد کنیم و با دوستانش به نیکخویی و نیکسرشتی درآییم.
زمانی خواهیم توانست برای جهانیان نویدبخش صلح و نیکی باشیم که نخست به مدار فرهنگی خود که همانا مدار تیسپون است، بازگردیم و در جایگاهی که بودهایم باز ایستیم. آنگاه دنیایی بهتر را به مردمان جهان پیشکش خواهیم کرد.
بکوشیم آریاییتر شویم…
بشود که دلها شاد گردد (کوروش بزرگ).