بر روی پارچه نوشته شده است: ” آلمان، تو یک تکه گُه کثافت هستی!”
دمکراسی نیز چون اسلام، یک ایدولوژی خطرناک و مبتنی بر امر بین الملل است. یک بی وطنی تبدیل به برنامه شده. در دمکراسی، چنان که در اسلام نیز، مرزی وجود ندارد. یک دمکرات حرفه ای، چنان یک مسلمان حرفه ای، یک وطن فروش حرفه ای است. یک مسلمان ایرانی بنابر دین اش، از ایران متنفر است. آن چنان که یک دمکرات. هم از آن روست که دمکراتها و مسلمانها هماره در ایران در کنار هم بر ضد ایران ایستاده اند. بازیابی ایرانشهری تنها نیروی تمدنی در جهان است که این ارتباطات ظریف فرهنگی را دریافته و طی بیش از دو دهه بدان اندیشیده و گام به گام آنها را فرمول بندی کرده است.
در نمونهی بالا نمونهی دمکراتهای آلمانی را می بینیم که در خیابانها راه می روند و به آلمان فحش می دهند. کسان، جلوی دوربین تلویزیون اعلام می کنند که خوشبختانه نژاد آلمانی در حال از بین رفتن است. یکی از نمایندگان مجلس گفته بود، ما خوشحالیم که تا چند وقت دیگر تعداد مسلمانها از آلمانی ها بیشتر خواهد شد. یوشکا فیشر، وزیر امور خارجهی پیشین، می گوید آلمان یک مشکل بینالمللی است که باید برطرف شود؛ و اموری از این دست که بسیار اند. بنابراین وقتی یک دمکرات مسلمان ایرانی چون صادق زیباکلام می گوید که یک موی محمد را به همهی تاریخ ایران نمی دهد (اینجا را ببینید)، بر اساس دین و مکتب سیاسی اش، دارد درست عمل می کند. کسانی که در ایران دمکراسی می خواهند، باید اسلام را نیز بپذیرند.