در برنامه ی سیزدهم در آینه ی مغان، بخش دوم، موضوع اقلیم، به این مهم می پردازیم که صف بندی عملیاتی نیروهای متخاصم دارای چه خصوصیاتی ست. از یک سو، خاندان صهیونیستی بارزانی را داریم، فرزندان یک زن جهود، که اقلیم اشغالی کردستان را تبدیل به تخته ی پرشی برای اسرائیل کرده اند. کشتار از پیش برنامه ریزی شده ی ایزدی ها، فرای آن که کوششی بود برای نابودی زیر شاخه ای از زرتشتیت، این هدف را نیز در پیش داشت تا فضا را برای بازگشت ده ها هزار اسرائیلی کردزبان باز کند. در این برنامه، همانگونه که در مطالب روزهای پیش نیز بدان اشاره و طرح موضوع اش با ارائه ی اسناد آماده شد، پیشنهاد می شود که رویکرد حقوقی به مسئله در اولیت قرار گیرد. دولت مرکزی باید پرونده ای جنائی تشکیل داده و رسما از بارزانی و تیم اش به جرم جنایت علیه بشریت شکایت کند. دخالت نظامی تهران باید به عنوان اولتما راتسیو و واپسین راه حل تلقی شود. پوست موزی را که صهیونیست ها بر زمین انداخته اند، و هدف شان ایجاد برادر کشی میان ایرانیان است، باید تشخیص داد و پا بر اش ننهاد. خارج کردن وزارت خارجه از موضوع، که از سوی فراماسون های مسلمان اداره می شود، بسیار حائز اهمیت است. همچنین خارج کردن بیت خامنه ای، که تا خرخره از سوی جاسوس های موساد و روسبیان فرانسوی در اش رخنه کرده اند. استقلال عمل سپاه و ارتش در این بازی از پیش شرط های پیروزی است. غرب می کوشد شکست خود در سوریه را جبران کند، بنابراین گرانیگاه بحران از سوریه به دل ایرانشهر انتقال داده می شود، در نهایت اما، این امر چیزی جز انتقال دامنه ی شکست کسان نیست. روسیه با بستن قرار داد روسنفت با اقلیم چراغ سبز تجزیه و با این عمل، دشمنی خود را با تهران نشان داد. آنکارا از آغاز بازی در زمین اسرائیل بوده و خواهد بود. تهران در این نبرد چون همیشه، تنهاست. بزرگترین پیروزی ها اما در تنهائی به دست می آیند. سلیمانی، امروز در همان جائی دارد نبرد می کند که روزی اسپهبد نیمروز، فرخان، ملقب به شهروراز: گراز دولت، در برابر سپاه مسیحی روم نبرد می کرد. چنان که می بینیم، نبردهای هزاره ای ایرانشهر به پایان نرسیده اند
برنامه ۱۳: در آینه ی مغان، جهان از روزن تیسپون