درآمد:
۴۳ سال پس از فتنه ۵۷ و اشغال کشور پادشاهی ایران به دست دو فاشیسم ضد ملی سرخ و سیاه به رهبری خمینی گجستگ و یاران کمونیستاش، و با نگرش به موج نوین بیداری ایرانشهری در بازپسگیری میهن که از آبان ۹۵ (روز کورش بزرگ در پاسارگاد) با دو شعار محوری “ما آریائی هستیم/عرب نهمیپرستیم” و “ایران وطن ماست/کورش پدر ماست” آغاز شد و با سه شعار محوری “رضا شاه روحات شاد”، “هم اسلام هم قرآن هر دو فدای ایران”، “کشور که شاه نهداره/حسابکتاب نهداره”، از دی ۹۶ و آبان ۹۸ گذر کرد، تا سپس در شهریور ۱۴۰۱ و پس از کشته شدن دختر ایران، مهسا (ژینا) امینی، با دو شعار محوری “از زاهدان/کردستان تا تهران جانام فدای ایران” و “میجنگیم میمیریم/ایران را پسمیگیریم” به اوجی بیپیشینه رسد و تا امروز روان باشد، متن دوازده مادهای و پیشنهادی زیر به پیشگاه ملت بزرگ و سپند ایران پیشکش میشود:
بُنِشت ۱: حکومت جمهوری اسلامی از آغاز پدید آمدناش، در نگر و در کنش، حکومتی اشغالگر و ضد ملی بوده است، ایران را، بر پایهی فتوای خمینی گجستگ، غنیمتی جنگی شمرده و چنان غنیمتی جنگی نیز با آن رفتار کرده، و چیون، چه در حقیقت وجودیاش و چه در نمود حقوقی خود، از سوی ملت ایران باطل شناخته شده، به حکم تاریخ، وجدان، و خرد، باید برانداخته شود.
بُنِشت ۲: قانون رسمی و بر حق کشور پادشاهی ایران، قانون وقت نظام پیشین است، در همان هیأت که بیمیانجی پیش از خروج ناخواسته و توطئهآمیز شاهنشاه آریامهر و فلج کردن آرتش شاهنشاهی و دستگاه امنیتی کشور گزارده میشد. هر گونه دگرگونی در قانون (برای نمونه: حذف شرط شرع اسلامی از پیکرهی قانون یا برگزینی دودمانی نوین بر تخت پادشاهی)، پس از سرنگونی نظام اشغالگر اسلامی و به رأی مردم ایران و با ابزار حقوقی پیشبینی شده در خود قانون، از جمله همهپرسی، صورت خواهد گرفت.
بُنِشت ۳: ملت یگانهی ایران، – برآمده از تیرههای پُر شمارِ قوم یگانهی آریا، از کُرد و لُر و بلوچ و پشتو و سکائی و پارت و ارمن و تالش و آذری و و گیل و مازنی و دیگرها-، از دوران اوستائی تا امروز، ملتی تاریخی، یکپارچه، و کاهشناپذیر به یگانهای خُردهملی و نوساخته است.
بُنِشت ۴: درفش ملی ایران، درفش سه رنگ شیر و خورشید تاجنشان، و درفش تمدنی ایران، درفش کاویانی است.
بُنِشت ۵: یکپارچگی سرزمینی ایران پادشاهی خدشهناپذیر است. پیوستن سرزمینهای به زور و نیرنگ جدا شده از کشور پادشاهی ایران طی دوران قاجار و پهلوی، به شرط پذیرش دولت وقت آینده و نمایندگان مردم، پذیرفته خواهد شد.
بُنِشت ۶: زبان میانجی، زبان ملی و زبان تمدنی ایران، از پارسی اوستائی تا پارسی مادی و پارسی هخامنشی، از پارسی اشکانی و پارسی ساسانی، تا امروز، هماره زبان پارسی بوده و دگرگونناپذیر است.
بُنِشت ۷: نام حقوقی سامانهی سیاسی تاریخی ایرانشهر، استوار بر حکمت خسروانی و فلسفهی سیاسی و فلسفهی حقوقی ایرانشهری، «شهریاری نیک» (پارسی اوستائی: «وهوخشثره»، پارسی اشکانی و ساسانی: «نیکخدائی/هوخدائی»، پارسی دری: «فرمانروائی نیک»، فرنگی: «آگاتوکراسی») است که استوار بر «سود هنباز و نیکی همگانی انسان و طبیعت» بوده و دگرگونناپذیر است.
بُنِشت ۸: همهی ایرانیان، زن یا مرد، از هر تیره و با هر گویش و هر دین و باور فردی، چه مینوئیگ یا گیتیگ، شهروند ایران به شمار رفته و در برابر قانون برابرند.
بُنِشت ۹: ملت ایران از همهی جهان میخواهد تا در رسیستانس تمدنیاش برای سرنگونی نظام غیر قانونی و اشغالگر اسلامی و بازپسگیری میهن به یغما رفتهاش، در کنار او بهایستد و در این کوشش اهورائی خود، هر گونه یاری سیاسی و مالی و امنیتی را که به سود خود بهداند پذیرا خواهد بود.
بُنِشت ۱۰: همهی نیروهای سپاهی و لشگری وقت، از سپاه تا آرتش، آنچنان که همهی دیگر کارمندان کشوری و دولتی، از روزن حقوقی، تا روز بازپسگیری ایران، نیروهای اشغالگر به شمار رفته، لیک از روزن حقیقی فرزندان ایرانزمین دانسته شده و خویشکاری آنان، در پیدا و نهان، پیکار با ضحاک شیعه و ایستادن در کنار ملت میباشد. با وابستگان و هموندان همهی این نیروها پس از بازپسگیری میهن بر پایهی: الف) «قانون» ب) «مهر و داد شاهانه»، رفتار خواهد شد.
بُنِشت ۱۱: پس از سرنگونی اشغالگران، که نیازمند عزمی ملی و رویکرد پیکاری هیبریدی بوده و جزئیات آن در متنهای پیوست خواهد آمد، انجمنهای حقیقتیاب دولتی و مردمبنیاد به بررسی همهی رویدادهای مهند ملی، به ویژه چگونگی شکلگیری فتنه 57 و جنایتهای نظام اشغالگر اسلامی و وابستگاناش خواهند پرداخت.
بُنِشت ۱۲: بیرون آمدن از، یا پیوستن به پیماننامههای جهانی، از پیماننامهی حقوق بشر تا حقوق جانوران، از حقوق کودکان و دگرجنسباشها و کارگران تا پیماننامههای آب و هوائی، یا هر پیماننامهی دیگر، تنها پس از بازپسگیری میهن و با رأی مردم و بر پایهی قانون و از سوی دولت وقت آینده انجام خواهد گرفت.