بازيابی ايرانشهری

انتخاب ترامپ و معادلات نوین جهانی، سطح نازل تحلیل از یکی از بزرگ‌ترین رویدادهای سیاست جهان در گروه بین الملل فارس نیوز / کیخسرو آرش گرگین

به نام آناهیتا، مادر آب‌های پاک ایران تشنه لب

جهود-مسلمان‌های حاکم بر تهران، یک راه بیش ندارند: خارج شدن از دیسکورس اسلامی-دمکراتیک، و بازی کردن برگ آریائی و رفتن به سوی دیسکورس ایرانشهری-آگاتوکراتیک، همین.

در سراسر این به اصطلاح تحلیل که از سوی کارشناسان فارس نیوز ارائه شده، تحلیلی که به جز یک نقد فرهنگی نیست، و آن هم با جانبداری محض از دمکرات‌ها و مسئول دانستن جمهوری خواهان در تمامی مشکل‌های جامعه‌ی آمریکا، به هیچ یک از پیامدهای گزیده شدن ترامپ و تأثیر اش بر سیاست ایران و جهان اشاره نشده است. حیرت انگیز است این میزان از انفعال.

شکی نیست: اتاق‌های فکری فراماسون‌های داخلی نیز چون اتاق‌های فکری فراماسون‌های خارجی، همه شاه مات شده اند. زمان آن رسیده است که ایرانشهریان داخل حکومت، که در همه‌ی سطوح از ارتش و سپاه و دیوان سالاری وجود دارند، آرام آرام نقاب از چهره برگیرند و چرخش پارادایم را در داخل کلید بزنند.

با این حضرات که جهودیت از سر و روی مقاله‌های شان می ریزد ایران می تواند بزرگترین بازنده‌ی معادلات جدید باشد. زمان خامنه ای نیز و کلیت روحانیت به سر رسیده است. ما زمانی که می بایست بمب اتم را می ساختیم، نساختیم، و خامنه ای زه زد. امروز جای بمب آریائی در دستگاه پدافند فعال ما خالی ست. در جنگ نرم نیز مسلمان‌ها و جهودها بازی را به آریائیان باخته اند و پشتوانه ای جز روشنفکری فاسد ایران و دنبالچه‌های شان در بی بی سی و من و تو ندارند. می خواهیم ایران را دست اینان دهیم؟ مسلم است که نخواهیم گذاشت.

از درون همین حکومت نیز، به شرط کنار گذاشتن کامل روحانیت، هنوز می توان از فرصت پدید آمده بزرگ‌ترین بهره‌ها را برد: لیک تنها و تنها در صورتی که سکان کشور را به آریائیان سپرد و دمکرات‌ها و جهود-مسلمان‌ها و توده ای‌ها را از مراکز تصمیم گیری دور کرد.

در مورد انتخابات پیش رو: انتخاب مجدد تیم روحانی فاجعه بار خواهد بود. ایران نیاز به شخصیتی کاملا جدید، برامده از نیروهای نظامی، آشنا به تاریخ ایران و جنگ‌های اش طی 2500 سال گذشته، و آریائی گرا دارد. مطالعه‌ی تاریخ جنگ‌های ایران از مهمترین ارکان تربیت نیروهای سیاسی باید باشد، آن چنان که مطالعه‌ی تاریخ زندگی خصوصی پادشاهان ایرانزمین، به ویژه تاثیر ازدواج‌های شان در سرنوشت ایرانشهر. این‌ها را باید به مدیران سیاسی بلند پایه و کلیه‌ی نظامیان عالی رتبه آموخت و جزوی از دروس آموزش کرد.

در کنار این وقایع، باید متون اصلی فلسفه‌ی سیاسی ایرانشهری را بخوانند، عهد اردشیر و کارنامه‌ی انوشیروان از مهم‌ترین متون فلسفه‌ی سیاسی ایرانشهری اند. بدهند کلیه‌ی دینکرد را برای شان ترجمه کنند، به ویژه دینکرد سوم را، که از مهمترین کتب فلسفه‌ی سیاسی آریائی است. عیون الاخبار و آثار مسعودی، و مسلما خطبه‌های سیاسی شاهان در شاهنامه.

بُعد کاربردی فلسفه‌ی سیاسی ایرانشهری و ترجمان امروزی دانائی مغان را می توانند در تحلیل‌های ما در تارنمای بازیابی ایرانشهری مشاهده کنند. یا از گاری اسلام و دمکراسی پیاده می شوند بر توسن فلسفه‌ی مغان می تازند، یا اصولا تاختنی در میان نخواهد بود.