بازيابی ايرانشهری

چه ترامپ، چه کلینتون، هدف نه روسیه، بلکه ایران است!

ما یکبار چنین پاره کردنی را تجربه کرده ایم: پاره کردن پیمان الجزایر از سوی صدام و حمله به ایران، که با تشویق و تحریک همه سویه‌ی عرب‌ها، غربی‌ها، و جهودها رخ داد. امروز تیم ترامپ نیز گام در همان راه می گذارد: پاره کردن پیمانی که فرای آمریکا و ایران، اتحادیه‌ی اروپا، چین و روسیه نیز پای آن دستینه نهاده اند. پاره کردن این پیمان چیزی جز جنگ معنی نمی دهد. کلینتون نیز حذف ایران از روی نقشه‌ی جغرافیا، رویای جهودان از زمان اسکندر تا امروز را، یکی از اهداف عالیه‌ی خود اعلام کرده است. بنابراین، تمامی تهدیداتی که متوجه‌ی روسیه می شوند چیزی جز یک خیمه شب بازی نیست.

البته در حالی که تهران در سینه زنی حسینی فروپیچیده است و برای عرب‌ها زنجیر می زند، پوتین پیشاپیش موضوع را دریافته و با نزدیک شدن به اردوغان، رهبر داعش، موضع گیری کرده است: پیام او به غرب روشن است: خط لوله‌ی ترکی-روسی را بپذیرید، آنگاه همه چیز امکان پذیر است.

اگر غرب این طرح روسی را بپذیرد، دیگر هیچ چیز سد راه حذف ایران از روی نقشه‌ی جغرافیا و جامه‌ی عمل پوشیدن به آرزوی دیرینه‌ی جهودها که در طرح برنارد لوئیس جدیدترین بیان خود را یافته است، نخواهد بود.

با زه زدن و چرخش قهرمانانه‌ی رهبر شیعیان در تهران و خارج کردن اورانیوم غنی شده دیگر امکان ساخت بمب پیشگیرنده‌ی اتمی نیز نیست. همه چیز مؤید این امر است که میان همه‌ی بازیگران بزرگ جهانی یک اجماع و همرائی مرگ آور دارد شکل می گیرد: حذف ایران از روی نقشه‌ی جغرافیا. لیک کسان کارهای مهم‌تری دارند: آن‌ها دارند برای حسین سینه می زنند، مردی که یکی از وظایف دینی خود را برده کردن ایرانیان و فروش زن‌های شان در بازارها مدینه و مکه می دانست!