بازيابی ايرانشهری

برنامه ۲۰: در آینه ی مغان، جهان از روزن تیسپون

برنامه بیستم: در آینه ی مغان، جهان از روزن تیسپون
در این برنامه، پس از مقدمه ای کوتاه در مورد هفت آبان و تبیینی فشرده از شعار محوری آن، ما آریائی هستیم/عرب نمی پرستیم، به موضوع اصلی که ویژگی های مکتب ایرانشهری است می پردازیم. یک نیروی آریائی دارای چه ویژگی هایی باید باشد که آریائی به شمار آید؟ در مقدمه توضیح داده می شود که هفت آبان یک اتفاق ساده نیست، بلکه ادامه ی یک مسیر تاریخی بلندمدت ست و اینکه کلید فهم این شعار در فعل جمله نهفته است، یعنی در «پرستیدن»؛ هنگامی که درک کنیم موضوع شعار امر پرستش و امری تئولوژیک است، آن گاه متوجه می شویم که آریائی بودن یعنی: زرتشتی بودن و عرب نپرستیدن یعنی: نپرستیدن موسی و عیسا و محمد و بهاء الله؛ از این رو، موضوع، رویاروئی دو آسمان است: آسمان آریائی در برابر آسمان ابراهیمی. عرب در جمله ی یاد شده، بازتابنده ی نژاد خدایان است و نه نژاد مردمان. آن چنان که آریائی نیز، بازتابنده ی تبار معنوی ای ست که زرتشت از آن برخاسته است و رفت و بستی به DNA و بافت ژنتیکی این یا آن کس ندارد؛ در خود بحث اصلی نیز به موضوع شاخصه های بازیابی ایرانشهری به عنوان یگانه مکتب منسجم آریائی پرداخته ایم و به این نتیجه رسیده ایم که جز بازیابی ایرانشهری هیچ مکتب آریائی ای نه در ایرانزمین و نه در کل جهان، از هند تا اروپا و از آن جا تا آمریکا، در حال حاضر، موجود نیست. تمامی حرکت های مدعی امر آریائی گری در اروپا و آمریکا چیزی جز وارونگی امر آریا، چیزی جز گرته برداری از مکتب فکری قوم برگزیده نیستند. جریان هندوتو نیز به کل در انحراف از مبانی ودائی به سر می برد و تبدیل به یک جریان سیاست زده ی محض شده است…