
محمد، پیامبری از تبار جهود و یا اسلام،
ابر خرد و کام ایرانشهرمحمد، پیامبری از تبار جهود و یا اسلام، چنان رنسانس دوم جهودگی (برگرفته از: «ابر خرد و کام ایرانشهری»، کیخسرو آرش گرگین) * این که ترساگری نخستین رنسانس و نوزائی جهودگی بود تیسی ست آشکار و بی نیاز از زند و نگیزشن. لیک چرخ ها نزد محمد بنده الله ن…

پادشاهی ای که داد مردم نه توانستی گزاردن و نیکی ایشان را فراهم نیارستی آوردن
ابر خرد و کام ایرانشهراز: «ابر خرد و کام ایرانشهر»
پادشاهی ای که داد مردم نه توانستی گزاردن و نیکی ایشان را فراهم نیارستی آوردن، همی از شپش نیز بی ارج تر به بودی، پس به شاید که همی تند و به شتاب تر از آن گاه که شپشی چند به جامه ات اندر فتاده است، ردای اش ز تن خ…

واژگی چند ابر الکسندر، فرستادهی جهودان به ایرانشهر برای نابود کردن دین زرتشت
ابر خرد و کام ایرانشهر, راهبر... در این جا این نیز گفتنی ست که مغ گنجه، الکسندر را شاه نیک رای می نامد، هنگام که دین ایرانیان را بر می اندازد:
"گزارنده داستانهای پیش/ چنین گوید از پیش عهدان خویش
که چون دین دهقان بر آتش نشست/ به مُرد آتش و سوخت آتش پرست
سکندر به فرمود ک…

واژگی چند ابر جایگاه دبیری به زمان خدائی اردشیر (نگیزشن سه هنگرفت: ۱٫ کشوریگان ۲٫ مهتران ۳٫ نامداران شهریگ)
ابر خرد و کام ایرانشهر, راهبربه نام آناهیت، مادر آب های ایران تشنه لب
..... ما مهتران را به توانیم پیشنمونهی آن تیس (چیزی) دانیم کو در فرایند گرته برداری فرهنگی و دهیوساختاریگِ روم از ایرانشهر، به لاتین majestas خوانده شد. و نامداران شهریگ را، - نیز بسج. اباگ پارسیگ، پیداگان و چشمگان (عربی:…

کاپادوکیه، سرزمینی آریائی
ابر خرد و کام ایرانشهر, راهبرچیون که همی بینیم، کاپادوکیه، کو اوزوانشن و گویشنی بودی از نام ایرانی کَتپَتوکه، در گذر هزارهها یکی از هستههای مهین آریائیگری و بهدینی بودی. این سرزمین سپند که امروز در کشور نوبنیاد ترکیه ایستدی و استان نوشهر را نیز دربرگرفتی، از پارهها…

داستان ویران کردن کعبه به دست آریائیان
ابر خرد و کام ایرانشهر, راهبرتنها حلاج نبود که به فرماندهی لشگر اش فرمان داد "اهدم الکعبه": «کعبه را ویران کن!»، همانند او بسیاران بودند. از آن دست است سنباد گبر ایا سنباد مجوس/مگوس، و چیون که دانیم مجوس و گبر و مگوس همه نامهایی باشند زرتشتیان را.
ایدر نمائی از خواست سو…